قاصدک تنها ...

  • تماس  

قاصدک تنها

 

باغی از جنس بلور :

قاصدکی ،

خفته در خلوت یک باغچۀ سرد و نمور

خفته در باغچۀ درد و شکیب

زیر گلبوتۀ یک یاس سپید

رفتم آهسته جلوتر ،

شاید بشود بهتر دید .

دیدم آن قاصدک تنها را

خفته در خلوت دِلنازُک خاک

پای اندیشۀ آن باغچه ماندم

ناگهان سوز سردی برخاست

و به دنبال نسیمی آمد . . .  

قاصدک ،

خفته در حسرت تبدار سکوت

به هراسانی یک موج بلند

از ره خواب گریخت .

من به دنبال نسیم

تا که او را ز کف اش برگیرم . . .

قاصدک در مشتم مشت من در پرواز دست ها دست نیاز !

قاصدک را آرام باتکانی بردم

تا لب جادۀ نور باغی از جنس بلور !

و به او گفتم :

آرام که از روی اقاقی بروی می رسی به دو تا سرو بلند

_ پلکّانی از نور _

می روی بالاتر پشت آن سرو بلند

کفتری خوابیده است .

از خُنَکنای نسیم قدحی می گیری

مملو از بادۀ ناب

اگر آن را به کبوتر بدهی

او تو را خواهد برد

تا سر آغاز نیاز

و تو در نور خدا غرق معراج نیایش شده ای !

« صبا ملکوتی »

خواص ریحان

28 شهریور 1394 توسط حدیثه خداشناس


                     

                         8 نکته ازخواص درمانی ریحان 

 

1- سرماخوردگی و تب

وقتی از فصل گرم به فصل سرد می رویم بیشتر مردم آنفولانزا و سرما خوردگی می گیریند ، و تب می کنند. اگر ریحان را به چای یا شیرگرم ویا حتی آب ساده اضافه کنیم فورا علائم سرما خوردگی را پایین می آورد.
 

2-پاک کردن لکه

برگ ریحان را جوشانده و دریک فنجان آب بمدت 10 دقیقه قرا دهید بعد از خنک شدن با یک پنبه بصورت مایع به لکه های پوستی بزنید، و بعد از ده دقیقه بشوئیید .اگر چند بار درروز تکرار کنید به نتایج شگفت انگیزی خواهید رسید.

3-خواص سبزیجات-خواص میوه ها سبزیجات و سلامت - غنی از مواد مغذی

بخش های مختلف گیاه برای کارکرد بدن، بسیار موثر است .دارای کالری و کلسترول کمی است. خواص سبزیجات-خواص میوه ها سبزیجات و سلامت - غنی از مواد معدنی،ویتامین ها و سایر مواد مغذی مورد نیاز برای سلامتی است.

4- خواص ضد باکتریایی

ریحان به دلیل داشتن اوژنول، لینالول، لیمونن, سیترال، ترپینول دارای خواص ضد باکتریایی است . عصاره آن را برروی زخم میکشند تا مانع عفونت شود. افزودن ریحان به سبزیجات باعث سالم شدن غذا می شود.

5-قلب سالم

ریحان سرشار از بتاکارون و کاروتنوئید است ،و بعنوان آنتی هستامین است،که با کلسترول مبارزه می کند، و خواص سبزیجات-خواص میوه ها سبزیجات و سلامت - بسیار عالی از منیزیم است. جریان خون را به قلب و سایر نقاط بدن بهبود می بخشد ,و در نتیجه سلامت قلب و عروق را تضمین می کند.

6-محافظ دستگاه گوارش

ریحان یک گیاهی است که خواص ضد التهابی بسیار استثنایی دارد ، و به بیماری التهاب روده ، معده، سوء هاضمه و یبوست کمک زیادی می کند.

7- آهن طبیعی

ریحان خواص سبزیجات-خواص میوه ها سبزیجات و سلامت - خوبی از آهن است 2 فنجان ریحان تازه یا یک قاشق غذا خوری ریحان خشک شده 10 درصد آهن مورد نیاز بدن را تامین می کند .اگر شما کمبود آهن دارید ،باید ریحان را دررژیم غذایی خود بگنجانید. دختران درسن بلوغ باید برای جبران آهن از دست رفته از ریحان استفاده کنند.

8- سم زدایی

در اغلب موارد بدن دچار سموم متعددی میشود، که به دنبال رژیم غذایی نادرست و یا پرخوری رخ می دهد ،و بدن دچارکم خوابی، کم تحرکی می شود، کبد باید سم زدایی شود تا به حالت طبیعی برگردد، و ریحان این کاررا انجام می دهد.

9-اختلالات دستگاه تنفسی

درمان اختلالات تنفسی با ریحان بسیار موثر است . عسل وزنجبیل با عصاره ریحان آثار شگفت انگیزی در بیماریهایی مانند برونشیت، آنفولانزا و آسم دارد . عصاره برگ ریحان با میخک و نمک برای تسکین بیماریها موثر است.


سایت سلامت

 نظر دهید »

خاطره ای از شهید عباس بابایی

27 شهریور 1394 توسط حدیثه خداشناس

 

                                         

                     ماجرای احترام ژنرال آمریکایی به عباس بابایی

شهید بابایی در بخشی از خاطرات خود در مورد تحصیلات خلبانی‌اش گفته بود: «دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمی‌دادند، تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده، که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در جلو او، روی میز بود، ژنرال آخرین فردی بود که می‌بایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهار نظر می‌کرد. او پرسش‌هایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤال های ژنرال بر می‌آمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت، زیرا احساس می‌کردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامه‌هایی که برای زندگی آینده‌ام در دل داشتم، همه در یک لحظه در حال محو و نابودی است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا در آمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای کار مهمی به خارج از اتاق برود با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم.

به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و می‌توانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را می‌خوانم. ان‌شاءالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشه‌ای از اتاق رفتم و روزنامه‌ای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه می‌دهم، هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد. سرانجام نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می‌نشستم از ژنرال معذرت‌خواهی کردم.

ژنرال پس از چند لحظه سکوت نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه می‌کردی؟ گفتم: عبادت می‌کردم. گفت: بیشتر توضیح بده. گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعت‌های معین از شبانه روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعات زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم. ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست. این طور نیست؟ پاسخ دادم: آری همین‌طور است. او لبخندی زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پای‌بندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهره‌ای بشاش خود نویس را از جیبش بیرون آورد و پرونده‌ام را امضا کرد.

سپس با حالتی احترام‌آمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک می‌گویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم».

 نظر دهید »

پای برهنه برای ارباب

25 شهریور 1394 توسط حدیثه خداشناس

 


                                            

 

 (پای برهنه برای ارباب )

از ساختمان عملیات اومدیم بیرون …

راننده منتظر ما بود ….

اما عباس بهش گفت : ( ما پیاده میایم شما بقیه بچه ها رو برسون ) …

دنبالش راه افتادم …جلوتر که رفتیم ….

صدای جمعیت عزادار شنیده می شد ….

عباس گفت : ( بریم طرف دسته عزادار ) …

به خودم اومدم که دیدم عباس کنارم نیست ….

پشت سر من نشسته بود روی زمین ….

داشت پوتین ها وجوراب هاش رو در می آورد…

بند پوتین هاش رو به هم گره زد و آویزونش کرد به گردنش و شد ( حر امام حسین )….

رفت وسط جمعیت و شروع کرد به نوحه خوندن ….

جمعیت هم سینه زنان راه افتادن به طرف مسجد پایگاه …

تا اون روز فرمانده پایگاهی رو ندیده بودم عزا داری کنه …

پای برهنه بین سربازان و پرسنل ….

بدون اینکه کسی بشناسدش…

خاطره ای از امیر خلبان عباس بابایی به نقل از سرهنگ خلبان فضل الله نیا “ 

کتاب علمدار آسمان ( نوشته محمد علی صمدی ) ص 49



 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 31
شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • سخن
  • خاطره....
  • قرآن
  • انتظار
  • شهادت
  • خدا
  • خدا
  • حجاب
  • ولادت
  • نماز
  • خبر
  • آداب خوردن
  • آداب خوابیدن
  • نماز شب
  • ورزش
  • دارو خانه معنوی
  • دارو خانه معنوی
  • نکات خانه داری
  • خواص میوه ها
  • قاصدک تنها...
  • پیام تبریک سال تحصیلی جدید
  • ازدواج آسمانی
  • خواص سبزی ها
  • ایام اسلامی
  • دفاع مقدس
  • فلسفه عاشورا
  • بسیج
  • بسیج
  • رابطه والدین با فرزندان
  • واجب فراموش شده
  • مدافعان حرم
  • درس زندگی از نگاه امام رضا علیه السلام
  • اخلاق اسلامی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس